گروه هنری ساحل

((بسم الله الرحمن الرحیم))

 

 

 

شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد         عطر تو به گلها هیجان خواهد داد

 

 

فردا که به آفاق بپیچد نورت                      تکبیر تو کعبه را تکان خواهد داد

 

___________________________((coast_group))___________________________

 

««با سلام خدمت شما»»

<<امیدوارم که حالتون خوب باشه>>

((خوب دیگه وقتشه که بریم سر اصل مطلب))

در سال 1389گروه هنری ساحل با کارگردانی آقای صادق رمضانی شکل گرفت.

اقای رمضانی توانست در سال 1390از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی واقع در میدان بهارستان(تهران)مجوز کارگردانی خودرا با شماره ی ثبت 93/519دریافت کند.

وی متولد 1346در شمیرانات تهران است متاهل ودارای یک فرزند پسر ویک فرزند دختر میباشدبا نام های صابر وکوثر*در سال 1365با اجرای نمایشنامه اتحاد حیوانات پا به عرصه تئاتروسینماگذاشت و در رزومه کاری خود2بار شرکت در جشنواره فیلم فجر و بازیگری در نمایشنامه هایی چون آقاماشالله،مبارک،دیوانه ها،بازیگر تیاتر،شب شیرین،آرزوی بزرگ،بگذار زنده بمانم و بازی در نقش های کوتاه در فیلم هایی چون بانو،چراغ جادو،پنج کیلومتردربهشت،روزی روزگاری را در سابقه کاری خود دارد.

 

 

 

 

*از سال 1389همواره گروه ساحل در عرصه تئاتر قدم هایی محکم برداشته و با تمام پستی وبلندی ها هم چون نداشتن بودجه.امکانات مورد نیاز عادی همچون وسایل گرمایشی در زمستان و سرمایشی درتابستان و کم لطفی مسئولین ومدیران توانسته تا امروز اجرا ها وفیلم های زیادی رو برای مردم عزیز میهنمان ساخته و به عرصه ظهور بگذاردو به علت همبستگی و مسعولیت پذیری ویکدلی اعضای گروه همچنان در حال فعالیت در عرصه های هنری همچون سرود.تواشی.تئاتر،تئاتر خیابانی .موسیقی و....است.

 

*اعضای گروه به ترتیب سمت از سال 1389تا به امروز عبارتنداز

صادق رمضانی:کارگردان ،نویسنده،بازیگر

فرهاد حق محمدلو :نویسنده،بازیگردان،نورپرداز،صدابردار،طراح صحنه

نوشین زیرک:نویسنده ،بازیگر.طراح صحنه،منشی صحنه،هماهنگ کننده

افشین زیرک:بازیگر،هماهنگ کننده

فاطمه سعید پورگیلوایی:بازیگر،منشی صحنه

مهدی دشتی:بازیگر،هماهنگ کننده

الناز حاتمی:بازیگر

وحید داشخانه:بازیگر

حسین مالکی:بازیگر 

مژگان علیکی:بازیگر

پژمان رحمانی :بازیگر کودک و نوجوان

محدثه خانی پور:بازیگر کودک و نوجوان 

صابر رمضانی:بازیگر

کوثر رمضانی:بازیگر

زهرا صادقی:بازیگر

الهام خلیلی:بازیگر

محمد خلیلی:بازیگر

امیرحسین کیقبادی:بازیگر

 

««شما عزیزان میتونید با راه های ارتباطی زیر با ما ارتباط برقرار نمایید

 

اینستاگرام؛coast_group1

کانال تلگرام؛coast_group

 

ممنون از این که به وبلاگ گروه هنری ساحل سرزدید.

اصطلاحات بازیگری

 
اصطلاحات سینمایی و تئاتر
 
آکتور: هنرپیشه، بازیگر
آمفی‌تئاتر: محل نشستن تماشاچیان در ردیف‌های نیم‌دایره
آرتیست: هنرمند (معمولاً دارندهٔ نقش اول)
استودیو: محل تهیه فیلم
پروژکتور: نورافکن فیلم
پیس: نمایشنامه
پلان: صحنه‌ای از فیلم
پرسوناژ: بازیگران تئاتر یا سینما
تراژدی: غم‌انگیز
تروکاژ: حقه‌های سینمایی
دکور: عوامل تزیینی مانند نقاشی، وسیله، اثاث
درام: غم‌انگیز
رل: نقش
سانسور: حذف کردن قسمتی از فیلم یا نمایش
سوژه: موضوع فیلم یا داستان
سناریو: فیلمنامه یا همان متنی که کارگردان از روی آن فیلم می‌سازد
سن: صحنه یا محل نمایش
سکانس: عملیات ممتد و مداوم بدون مکث و توقف
کمدی: خنده‌آور
گریم: آرایش صورت هنرپیشه‌ها
لژ: محل مخصوص و مجزا
ملودرام: آمیخته‌ای از صحنه‌های تفریحی و غم‌انگیز است.
۱. اتالوناژ: به اصلاح رنگ ونور فیلم، درمرحلهٔ پایانی تدوین می‌گویند که درآن نور ورنگ تصاویر به گونه‌ای همسان اصلاح می‌شوند.
 
۲. آرک: نوری قوی وسفید رنگ با درجه حرارت ۵۶۰۰ کلوین همانند نور روز
 
۳. اسکوپ: فیلم پرده عریض سینمایی است که هنگام نشان دادن در تلویزیون سیاهی دربالا و پایین تصویردیده می‌شود.
 
۴. آنونس: فیلم کوتاهی که برای تبلیغ ومعرفی یک فیلم تهیه می‌شود.
 
۵. انیمیشن: به نقاشی متحرک گفته می‌شود. یابه اصطلاح، فیلمهای کارتونی نیزمی گویند.
 
۶. آیریس: آیریس یا دیافراگم، قطعه‌ای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری وعکاسی است که ساختمانی چون عنیبیه چشم دارد ومیزان نوردهی به نگاتیو را کنترل می‌کند.
 
۷. ایستمن کالر: نوعی نسخهٔ منفی فیلم رنگی است که پس از تکنی کالر وبرای رفع نقایص آن ابداع شد. درتکنیک تکنی کالر به علت استفاده ازسه نوار فیلم، دوربینی سنگین تر وبزرگتر ازدوربینهای عادی لازم بود اما فیلم رنگی ایستمن کالر در دروبینهای عادی قابل استفاده بود. همچنین سهولت کار وارزانی وامکان چاپ درتمامی لابراتورهای چاپ رنگی ازدیگر مزایای ایستمن کالر است.
 
۸. اینسرت: تصویر کوتاهی که رابط دو تصویر دیگر است.
 
۹. بازگشت به گذشته (فلش بک) :نمایش صحنه‌های اتفاق افتاده درگذشته که درحال حاضرنشان داده می‌شود.
 
۱۰. برداشت: به فیلمبرداری ازیک صحنه، برداشت می‌گویند. برداشت ممکن است بارها تکرار شود. برداشت می‌تواند نمایی چند ثانیه‌ای یا چند دقیقه‌ای باشد.
 
۱۱. برداشت طولانی: نمای طولانی یا سکانسی که بدون قطع در یک برداشت گرفته شود.
 
۱۲. برداشت مجدد: فیلمبرداری مجدد ازصحنه‌ای که مورد قبول کارگردان واقع نشده است. ممکن است به خاطر ایراد دربازی، گفتگو، نور، صدا و ورود غیر منتظرهٔ افراد به کادر و یا هر ایراد غیرقابل پیش بینی دیگر، برداشت مجدد صورت می‌گیرد.
 
۱۳. برش (قطع یا کات): قطع صحنه یا نما، اصطلاحی است تدوینی (مونتاژی) که با برش راشها در نهایت فیلم توسط مونتاژگر بر اساس دکوپاژ آماده می‌شود.
 
۱۴. بک گراند: صداها، اجسام ومناظری را که درعمق تصویردیده یا شنیده می‌شوند بک گراند می‌گویند.
 
۱۵. بوم: بوم میلهٔ قابل انعطافی است که میکروفون را برسرآن نصب می‌کنند وبرای صدابرداری به کار می‌رود. کاربرد آن نزدیک ساختن میکروفون به بازیگران درحال گفتگو یا منابع صدایی مختلف است.
 
۱۶. پال: نوعی سیستم رنگی ضبط وپخش ویدیویی که اکنون درایران استفاده می‌شود.
 
۱۷. پانا ویژن: نوعی روش فیلمبرداری برای نمایش بر روی پردهٔ عریض است که برروی فیلم نگاتیو۷۰ میلیمتری انجام می‌شود. سپس این نگاتیو یا روی فیلم پوزتیو ۷۰ میلیمتری نمایش داده می‌شود یا ازطریق عدسی آنا مورفیک روی فیلم ۳۵ میلیمتری چاپ می‌گردد. درنهایت فیلم ۳۵ میلیمتری به وسیلهٔ عدسی دیگری منبسط وروی پردهٔ نمایش تابانده می‌شود.
 
۱۸. پرده: دیوارسفید یا هرآویز دیگری را که فیلم برروی آن به نمایش در می‌آید می‌گویند. پرده‌های امروزین، حساس ومشبکند ونورهای اضافی واذیت کننده را ازخود عبور می‌دهند وتصویر را شفافتر ازگذشته به معرض نمایش می‌گذارند.
 
۱۹. پرده عریض: پرده عریض به ابعاد تصویری گفته می شودکه درمقایسه با استاندارد تصویر۳۵ میلیمتری که ۳۳/۱ به۱ می‌باشد (اگرطول تصویر۳۳/۱ مترباشد عرض آن ۱ متر خواهد بود) دارای استاندارد آمریکایی ۸۵/۱ به ۱ است.
 
۲۰. پس زمینه (بک گروند): هرچیزی که درانتهای صحنه وبعداز موضوع اصلی واقع شده باشد.
 
۲۱. پلاتو: صحبت‌های مجری برنامه تلویزیونی که درابتدا، وسط وانتهای برنامه اجرا می‌گردد.
 
۲۲. پلان (نما): ازلحظهٔ روشن شدن دوربین فیلمبرداری تا لحظه‌ای که کارگردان کات می‌دهد، یک پلان شکل می‌گیرد. پلان گاهی دربرداشتی بسیار بلند انجام می‌گیرد که به آن پلان سکانس گفته می‌شود. هر صحنه از یک یاچند پلان تشکیل شده است.
 
۲۳. پن: حرکت دوربین برمحور ثابت به سمت راست وچپ، مانند آدمی که ثابت ایستاده وبا گردش سرحول محور گردن، به سمت راست یا چپ نگاه می‌کند. این نگاه ممکن است نرم و آرام یا تند وسریع باشد.

انواع کمدی

 
🎭 انواع کمدی ...
 
۱. کمدی رمانتیک : که اوج آن در آثار شکسپیرو نویسندگان دورهٔ الیزابت است . این نوع کمدی مشتمل بر حوادث و ماجراهای عاشقانهٔ زنی است که قهرمان کمدی است . البته این عشق علی رغم همهٔ مشکلات و موانع به شادکامی می‌انجامد .از نمونه‌های معروف این نوع نمایشنامه، رویای نیمه شب تابستان ازشکسپیر است . ریشه‌ی اساطیری کمدی رمانتیک، جشن‌های باستانی پیروزی بهار بر زمستان است .
 
۲. کمدی طنز : در این نوع کمدی، کسانی که قوانین اخلاقی و اجتماعی را مراعات نمی‌کنند مورد تمسخر واقع می شوند و نویسنده از بی‌نظمی‌های اجتماعی انتقاد می‌کند و دغلکارانی که قهرمان کمدی هستند، معمولاً سرنوشت خوبی ندارند .
 
۳. کمدی رفتار : این اصطلاح بر مبنای آثارشکسپیر از قبیل کمدی هیاهوی بسیار برای هیچ وضع شده است . در پاره‌ای از این نوع کمدی‌ها از اعمال زشت بزرگ زادگان و توطئه‌های طبقات اشراف سخن رفته است . تاثیر شادی بخش  آن در گرو مکالمات خنده داری است که ما بین شخصیت‌های احمق و گول ردو بدل می‌شود . در این گونه کمدی، قراردادها و رسوم اجتماعی مورد بررسی قرارمی‌گیرد.یکی از مسائل مثلاً نزاع‌های عشقی است. موضوع دیگر، رفتار شوهران حسود نسبت به همسران خود است . نمونهٔ این گونه کمدی "اهمیت ارنست بودن" اثراسکار وایلد است .جورج برنارد شاو و ویلیام سامرست موآم هم به این شیوه آثاری آفریدند .
 
۴. فارس : اثری است که خواننده یا بیننده را از صمیم دل به خنده وا می‌دارد و از این رو به آن کمدی سبک گفته‌اند و امروزه بر این شیوه فیلم‌های سینمایی سبک و خنده داری می‌سازند . در فارس قهرمان را یا خیلی بزرگ می‌کنند و یا خیلی کوچک و او را در موقعیت‌های خنده داری قرار می‌دهند .مولیر آثاری به این شیوه دارد . فارس گاهی به عنوان یک داستان فرعی در انواع دیگر کمدی دیده می‌شود . 
 
۵. کمدی اخلاط اربعه : کمدی است که در آن عدم تعادل یکی از اخلاط (سودا، صفرا، دم، بلغم...) قهرمان را دچار یکی ازامراض کرده است .
 
۶. کمدی سانتیمانتال: کمدی پایان قرن ۱۷ در انگلستان که در آن هدف این بود که بیننده را به جای خنده، به گریه بیندازندواین شیوه بعدها در فرانسه هم معمول شد .
 
۷. کمدی شخصیت : که در آن ویژگی های اخلاقی و یا رفتاری قهرمان که خلاف عرف جامعه است و یا بشیوه‌ای اغراق آمیز بزرگنمایی شده مورد توجه ونقد قرار میگیرد از نمونه‌های درخشان این نوع کمدی میتوانخسیس مولیر را با محوریت شخصیتی بسیار مال پرست به نام هارپاگون را نام برد .
 
۸. کمدی موقعیت : کمدی حاصل از گرفتار آمدن قهرمان در شرایط ناطلبیده و گاهی متضاد با موقعیتش را گویند . در سینمانمونه‌های موفقی از اینگونه کمدی‌ها خلق شده است .
 
از نظر موضوع هم تقسیمات متعددی کرده اند، مثلاً در تئاتر پوچی هم آثار کمیک وجود دارد . یا کمدی‌های آنتون چخوف جنبهٔ اجتماعی دارد .🎭

آموزش 2

 
🎓اصول و مبانی#بازیگری🎭
برای واحد درسی مبانی بازیگری 
⏺چند پیشنهاد در یک اجرای
 صحنه ا ی  :
 
1)حداقل یک ساعت قبل از شروع اجرا در محل اجرا باشید .
2)همواره دیالوگ های خودرا با حسی تقریبی مشابه اجرا با خود مرور کنید .
از هر عاملی    که باعث می شود تا تمرکز شما تضعیف شود دوری کنید .
 
3)تا آنجا که ممکن ست پیشنهاد هایکه دیگران قبل از اجرا به شما می دهند ، را بدون تمرین قبلی بپذیرید .
 
4)از بلای خود نمایی روی صحنه پرهیز کنید ، چراکه دائما سوسه اش در بازیگر وجوددارد و خود را با دیگران و گروه همراه سازید .
 
5)حس رقابت تنها در حالتی زیباست که در خدمت اجرا باشد ، و از آن به عنوان یک عمل خلاقه یاد شود ، نه چیز دیگر .
 
6)همواره حضور صحنه ای خود را حفظ کنید و برای رسیدن به آن به خود بگوئید " تماشاگر الان تورا می نگرد "
7)هرگونه پدیده غیره منتظره در اجرا نباید شما را منفعل کند ، بلکه تا آنجا که مقدور است آنرا به اجرا و بازی خودتان ضمیمه کنید .(مثل توپوق زدن ، فراموش کردن دیالوگ ، به زمین خوردن و....)
8)در زمانهایی که خارج از صحنه هستید ، دائما به فکر صحنه بعد خود باشید ، واز گفتگوها ، شوخی ها و ... بی مورد دیگر بپرهیزید .
 
9)بازی رو صحنه مانند بازی یک تیم ورزشی که باید با همکاری سایرین به پیروزی برسد، پس یاد بگیرد ، پاس بدهید ، دفاع کنید تا در نهایت گلی بزنید .
 
آموزش 
تئاتر خیابانی زمینه ساز آشتی مردم با تئاتر
نگاهی به تاریخچه تئاتر خیابانی می اندازیم تا اینکه بدانیم که پیدایش تئاتر خیابانی از چه زمانی و از کجاست  و پیام آن چیست؟
 اگر به  تاریخچه تئاتر خیابانی  نظری  بیندازیم  مشاهده می کنیم  که  در اوایل قرن بیستم، به دنبال جنگ جهانی اول و انقلاب شوروی تئاتر های  خیابانی در اروپا از رونق بسیار برخوردار شد. این تئاتر با هدف تبلیغ و ترویج اجرا می‌شد و عموما می‌خواست که مواضع انقلاب را تبلیغ کند. بعد از جنگ جهانی دوم و بخصوص در دهه 1950 میلادی این روند سیر نزولی پیدا کرد تا جنبش دانشجویی فرانسه در اواخر سال‌های 60 و ظهور رادیکالیسم در اروپا به آن جان تازه‌ای بخشید. فرق رویکرد این تئاتر با تئاترهای قبلی این بود که اگر در گذشته تئاترخیابانی در دفاع از پرولتاریا  برخاسته بود این‌بار بر ضد سرمایه ‌داری جهانی سر برآورده بود. بخصوص بعد از جنگ ویتنام خیلی از این نمایش ها با هدف مخالفت با امپریالیسم جهانی شکل گرفت و  به مرور زمان  تاثیرات سیاسی در این نمایش‌ها کم شد ولی جای خود را به دفاع از حقوق سیاهان، زنان و اکنون مخالفت با جهانی‌سازی داد.
تئاتر خیابانی تئاتری اجتماعی  است که با اعتراض به اوضاع موجود جامعه در قالب یک داستان در میان مردم به نمایش درمی‌آید. آنچه درتئاترخیابانی اهمیت فراوان دارد مضمون نمایش  در این نوع تئاتر است می‌تواند برگرفته از واقعیت‌ها و مشکلات روزمره جامعه ای که در آن زندگی می کنیم  باشد.
تئاتر خیابانی مضامینش را از زندگی شهری ومشکلات روزانه‌ای که مردم با آن  در گیر هستند گرفته و ارایه می کند و بیانگر دردها رنج‌ها، خوشی‌ها و ناخوشی‌های طبقات مختلف جوامع بشری است  که بامضامین  سرگرم‌کننده، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی در کوچه و بازار و... اجرا می شود.
در این نوع تئاتر تماشاگر و بازیگر برخلاف تئاتر های صحنه ای معنایی دیگر و متفاوت  پیدا می کنند، با هم یکی می شوند و ارتباط  بین بازیگر و تماشاگر در بالاترین حد ممکن وجود دارد و این دو بدون هیچ برنامه‌ریزی از پیش تعیین شده‌ای خود را در جریانی دخیل می‌بینند که درونشان  را به بیرون می ریزد.
با اشاره به این مطلب که نمایش های میدانی و فضای باز  از دیر باز در ایران به اجرا در می آمده است که بیشتر جنبه تفریحی وتفنن داشته و در نزد مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بوده است ،  اما  شکل رسمی حضور نمایش خیابانی در جشنواره های رسمی در ایران از سال 66 در ششمین جشنواره تئاتر فجر بود. ازآن زمان هر سال بخشی از بسیاری جشنواره های معتبر، به نمایش خیابانی اختصاص یافته است. نمایشی که گر چه نام «خیابان» بر خود دارد؛ اما بسیاری از فضاها را دربرمی گیرد. خیابان، مدرسه، پارک، پایانه های قطار و مترو، میدان های عمومی و... محیط های خوبی برای عرضه نمایش خیابانی است.
پس از تاریخچه و تعریف تئاتر خیابانی به پردازیم به این مطلب که  اکثر مردم  قرابت  چندانی با تئاتر ندارند و هنر نمایش جایگاهی در زندگی این قشربرای خود باز نکرده است، مردم به دلیل  مشکلات و تنگناهای زندگی  به سراغ تئاتر نمی روند، مشاهده می شود که برخی از هنرمندن تئاتر استان  وقتی با عدم استقبال مخاطبین در سالن ها  روبرو می شوند فورآ هجمه خود را به سوی مخاطب  نشانه روی می کنند و آنها  را مقصر می دانند، و قتی  که ما خودمان را در فضا های بسته سالن محبوس  کنیم  و فقط اجرا ها را مختص به سالن می دانیم و  تئاتر  را  به میان مردم  کوچه  و بازار ... نمی بریم  چه انتظاری داریم که مردم تئاتر را درک کنند  و با این هنر  همدم شوند.
  در تئاتر خیابانی همانند نمایش های میدانی و فضای باز  خودمان  به جای اینکه مردم به طرف نمایش  کشیده شوند ، نمایش  به  میان مردم می رود و به توسعه این هنر و شناسانده شدن و پذیرفته شدن آن نزد مردم کمک می‌کند و این رغبت را می‌تواند در آنان به وجود آورد که به تئاتر نگاه راغب تری  داشته باشند ، چرا که  رسالت تئاتر خیابانی بردن این هنر در میان مردم است.
با توجه به اینکه دو وجهه تراژدی و طنز در تئاتر خیابانی وجود دارد اگر با درون مایه طنز اجرا در آید  جذب مخاطب در تئاتر خیابانی موثر تر و می شود، البته با توجه به قرار گرفتن در موقعیتی خاص می توان از تراژدی هم استفاده کرد .
اجرای تئاتر خیابانی می تواند فرهنگ دیدن  تئاتر را در جامعه رواج دهد و مردمی که از  تئاتر روی گردان شده اند را دوباره با سالن‌های تئاتر آشتی دهد.
تئاتر خیابانی  تئاتری است که به سرعت، بدون مقدمه  شکل می گیرد و نیاز به  دکور، نور و نیروی انسانی بیشتر و ... ندارد و نسبت به تئاتر صحنه ای در مدت زمان خیلی کم آماده اجرا می شود و از هزینه کمی برخوردار است و همانند تئاتر صحنه ای نیاز به  مکان خاص جهت تمرین ندارد  پس کاری سهل تر و بازده ای  سریعتر  نسبت به تئاتر صحنه ای  دارد.

آموزش

 
آموزش 
 
 بیان
 
 
تمرینات پرورش صدا و بیان
 
 
* آ              اَ              اِ               ای              اُ           او
* با            بَ           بِ             بی             بُ          بو
* تا           تَ           تِ              تی             تُ           تو 
* سا         سَ           سِ            سی           سُ          سو
 
به اضافه تمامی حروف 
* لالالا           لالالَ           لالالِ              لالالی              لالالُ               لالالو
* لالارا          لالارَ           لالارِ               لالاری             لالارُ               لالارو 
* رارالا         رارالَ            رارالِ             رارالی            رارالُ             رارالو
* رالالا           رالالَ          رارالِ              رالالی             رالالُ              رالالو
* لارالا            لارالَ          لارالِ             لارالی              لارالُ               لارالو
* رالارا           رالارَ          رالارِ              رالاری            رالاری           رالارو
 
 
س/ ز
* سازِ         سَزِ             سِزِ              سیزِ            سُزِ           سوز 
 
م / ن 
* مانِ         مَنِ               مِنِ               مینِ             مُنِ             مون
 
ف / و 
* فاوِ          فَوِ                فِوِ                فیوِ              فُوِ             فوو
 
 
 
ل/ م 
* لامِ          لَمِ                  لِمِ                لیمِ              لُمِ             لوم
 
ش/ ژ
* شاژِ       شَژِ               شِژِ                 شیژِ             شُژِ           شوژ
 
ک/ گ
* کاگِ         کَگِ              کِگِ                کیگِ             کُگِ             کوگ
 
خ/ ق 
* خاقِ        خَقِ            خِقِ                 خیقِ              خُقِ             خوق
 
ح /ه
*حاهِ         حَهِ              حِهِ                    حیهِ              حُهِ            حوه
 
ر/ ل
* رالِ        رَلِ             رِلِ                     ریلِ              رُلِ              رولِ
 
ج/ چ 
* جاچِ        جَچِ            جِچِ                   جیچِ              جُچِ             جوچ
 
د/ ت
* داتِ          دَتِ           دِتِ                   دیتِ               دُتِ            دوت
 
 
پ / ب
* پابِ          پَبِ          پِبِ                  پیبِ               پُبِ             پوب 
 
•  کِ و کا  ،  کُم به کما  ،  کوکولی من ال  ،  موکولی کما 
( به جای حروف " ک "  تمامی حروف گذارده شود  برای مثال : 
 
" چ ِ و چا ، چِم به چما   ،چوچولی من ال ، موچولی چُما " )
 
•  درلرستان نُه لُرند و هر لُری نُه نرّه لر ، نرّه چه نرّه لر ، هر نرّه لر نُه نرّه لر  ( ن، ل ،ر )
 
•  بابک با بی قراری بادبان بلم رابالا کشید و بهرام و بهزاد بی باک رابا ببر بزرگ بنگالی به بیابان انداخت  ( ب ) 
•  تاجر تبریزی با ته تفنگ ، طاووس تنبل راکه تمام تابوت تخته ای را تکه تکه کرده بود ، تنبیه کرد   ( ت ) 
 
 
•  پسر پاره دوز به پیمان پادشاه پشت پازد و پای پیاده پوشاک پر از پنبه را پشت تپه ها برد     ( پ )
•  سرو صدای سارا و سنجر و سهراب که به آسمان رسید سلیمان خوان از ترسش به هفت سین دست برد و سیر و سماق و سبزی و سرکه و سنجد و سیب و سمنو را با با سیخ و سه پایه و سینی و سطل و ساتور و سوپاپ و سگ دست اتوبوس عوض کرد   ( س )
•  جنجال جاروکش و جنایت کاران جنگ جهانی در جنوب جوادیه ، جغرافیای جهان را جابه جاو جفت جور کرد و جامائیکا را به جوادیه چسباند  ( ج ) 
•  چهل و چهار چل چله چاق و چله ، چه چه زنان چهارچوب چرخ چاه را به چشمه انداختند (چ)
•  خون لخته لخته خوک خنزرپنزری به خاک ریخت و خیام بخت برگشته بخت خود را با دوخت خرما و خزه خیزران درآمیخت  ( خ )
•  کاکائوی ، کاکااوستا ، کاکوتی نداره کاکائو داره  ( ک ) 
•  میگوس ، آمیگوس ، هِد ناواریک ،هِدِمانارگان
 
جملاتی برای تقویت فن بیان 
اگه میتونی بگو ! (تکرار جملات سخت) 
 
و اما حسن ختام لینکهای امشب  تمرین جملاتی هست برای فن بیانحتما تمرین کنید مطمئنا به گفته های خودتون خندتون خواهدگرفت
 
5 بار بگو :دستم در دبه بود دبه درش دستم بود !3 بار بگو :ﯾﻪ ﯾﻮﯾﻮﯼِ ﯾﻪ ﯾﻮﺭﻭﯾﯽ
5 بار بگو :لای رولت رنده ی لیمو رفتهاگه میتونی 5 بار بگو :چیپس ، چسب ، سوسک 
این جمله رو اگه 2 بار هم بتونی بگی هنر کردی ! :چه ژست زشتی
3 بار تکرار کن :دل به دلت دله این دله دل مرده بده بده دل که بد آورده
5 بار سریع بگو :سه دزد رفتن به بز دزدی ُ یه دزد یه بز دزدید ُ یه دزد دو بز دزدید
3 بار بگو :سه سیر سرشیر سه شیشه شیر!
3 مرتبه تکرار کن :لیره رو لوله لوله رو لیره 
این جمله رو 5 بار تکرار کن :ششلیک شنسل شنسل ششلیک
3 بار پشت سر هم بگو :سپر عقب ماشین جلویی زد به سپر جلو ماشین عقبی 
این جمله رو 5 بار تکرار کن :کانال کولر تالار تونلبا رعایت ادب
 5 بار بگو :گاز دوغ دار ، دوغ گازدار
جمله سخت زیر رو 5 بار تکرار کن قوری گل قرمزی
5 بار سریع بگو :افسر ارشد ارتش اتریش
5 بار بگو :اگزیستانسیالیسم !
7 بار بگو :شست ، سشوار کرد
5بار تکرار کن :شیخ شمس علی در شمس آباد
3 بار سریع بگو :6 سیخ جیگر سیخی 6 هزار
3 مرتبه سریع بگو :تاجر تو چه تجارت می کنی ، تو را چه که چه تجارت می کنم؟
7 بار سریع بگو :لورل روی ریل راه میرفت
3بار تکرار جمله سخت :دختر خر ما تو دخل و خرج خیط کاشته بود
سریع و پشت سر هم چند بار بگو :کارل و لرل کارها رو رله کردن
5 بار سریع بگو :دزدی دزدید ز بز دزدی بزی عجب دزدی که دزدید ز بز دزدی بزی
5 بار تکرار کن :سه دزد رفتن به بز دزدی یه دزد یه بز دزدید یه دزد دو بز دزدید
3 بار سریع بگو :ششلیک شنسل ، شنسل ششلیک
7 بار بگو سریع :دستِ راستِ ماستِ سُسه
سریع 3 بار بگو :کوکتل کتلت ، کتلت کوکتلهفت بار سریع بگو :رالی لاریبه لنکنت زبون نیوفتی ! 5 بار بگو :سمسار تو سمساریش پوست سوسمار داشت
حالا جمله زیر رو تکرار کن چند بار :منوچهر با یه بقچه پر تربچه، توی باغچه، خورد پیازچه!
پشت سر هم 5 بار بگو :ریله رو روله روله رو ریله 
جمله زیر رو 3 بار تکرار کن :انگور انبه ازگیل اورانگوتانسین و شینت نزنه ایشالا
 5 بار بگو :سه سیخ سوشی ، سیخی شیش هزار
سریع 5 بار بگو :زیرۀ ریزه میزه از زیر میز می ریزهزود
 تند ، سریع 3 بار بگو :غولارو با قند گول می زنیم
7 بار زود بگو :ریش شیری سیبیل شیری ، سیبیل شیری ریش شیری
3 بار سریع بگو :این باد چه بد باد بدی بود که من باد به بد بادی این باد دگر باد ندیدم
5 بار تکرار کن :به نام وجودی که وجودم از وجود پر وجودش بوجود آمده است.
این جمله ترکی هست ، 5 بار بگو :†سانجلاندرانلاردانده â€یعنی : این از اونها (میوه یا هر چیز دیگه ای) هست که اگه بخوریش دل درد میگیری.و در آخر جمله انگلیسی زیر رو یه بار هم بتونی بگی قبوله !Three witches watch three Swatch watches.Which witch watch which Swatch watchیعنی : سه جادوگر به سه ساعت سواچ نگاه میکنند؛کدام جادوگر به کدام ساعت نگاه میکند
 
تمرین بیان:
تلفظ صحیح حروف (ر)و(ل)
در لرستان نهُ لر استُ هر لُری نهُ نَره لُر نَرِه لَر چِهِ نره لر هر نره لر نه نره لر
حرف سین
  رشته‌ی تسبیح اگر بگسست، معذورم بدار! /دستم اندر ساعد ِ ساقیّ ِ سیمین ساق بود!
حرف خ
خیال ِ خال ِ تو با خود به خاک خواهم برد /که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
حرف شین
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی! /غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
رسم عاشق کشی و شیوه‌ی شهرآشوبی /جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
حرف چ
سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند /همدم گل نمی‌شود، یاد سمن نمی‌کند
حرف ک
که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟ /که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد
حرف ت
تیر و تَبَر بِبَر بِبَرِ پیرِ تیزگر    گو تیر تیزکُن تَبَر از تیر تیزتر
 
تمرینهای کاربردی بیان در کوتاه ترین زمان ممکن به شما کمک میکند جایگاه درست گویش را پیدا کرده و فضای دیافراگم را تقویت میکند، شما با انجام تمرینات مطروحه، متوجه قدرت بیان خود خواهید شد
 
تمرین بیان:
*تکرار مصوت های آ - اَ -اِ -ای -اُ -او- با صدای بلند
*خواندن آوازهای ریتمیک،مثل آواز "یار دبستانی من"
* آشنایی با سلفژ و موسیقی،آواز خواندن با نت های صحیح
*برای تمرین رها سازی صدا،مخصوصا برای خجالتی ها که عادت ندارند با صدای بلند حرف بزنند: در اتاق را ببندید،یک بالش جلوی دهان خود بگیرید و از ته دل فریاد بزنید!! می دانم اولش حس مسخره ای به آدم دست می دهد ولی این تنها کاری است که برای رهاسازی باید انجام دهید . بالش هم فقط نقش خفه کردن صدا برای عدم ایجاد مزاحمت برای دیگران را دارد.🌹🌹

هنر تئاتر به زبان ساده

 
هنر تئاتر
به زبانی ساده از آغاز
 
ما در جهان 7 هنر داریم :
 1- رقص 2- موسیقی 3- نقاشی 4- شعر 5- مجسمه سازی 6- تئاتر 7- سینما
 
 ⭕ تئاتر از این 6 هنر به نفع خود استفاده می کند و به همین دلیل به آن هنر ترکیبی میگویند .
 
⭕هنرمند کیست ؟
 کسی است که 
🔴مسئولیت پذیر باشد 
🔴وقت شناس باشد
 
⭕ابزار کار بازیگر چیست ؟
 ابزار کار بازیگر خود بازیگر میباشد که این ابزار شامل :
 1- بدن 2- بیان 3- میمیک صورت
⭕ بدن : برای نشان دادن حالات اون شخصیت نمایش که بهترین بدن را بازیگران هنر میم دارن .
 
 ⭕بیان : برای رساندن مطالب به مخاطب که بهترین بیان و صدا را خوانندگان اُپرا دارن .
 
 ⭕میمیک صورت : منظور از میمیک صورت نشان دادن اون حالات درونی انسان . مثال : عصبانیت رو با اخم نشان میدهیم پس عصبانیت میشود حالت و اخم میشود میمیک صورت .
↩تمرین : 
⭕بدن :
 یک سوژه انتخاب کنید و آن را با پانتومیم برای یک شخص اجرا کنید اگر شخص داستان را تعریف کرد بدانید توانایی شما در این بخش خوب پیش رفته اما این بدین معنا نیست که دیگر بازگری حرفه ای شدید .
⭕بیان :
 برای خود جلوی آیینه موارد زیر را از فاصله چند قدمی مطلبی را به کسی بگویید . بعد همین مطلب را از فاصله 100 پایی و بعد 200 پایی به یک نفر بگویید اگر فرد در هر سه حالت مطلب را شندیده باشد کار شما موفقیت آمیز بوده . و هر روز یک روزنامه را با صدایی بلند بخوانید آرام و شمرده .
 ⭕میمیک صورت :
 برای خود جلوی آیینه میمیکهای :
 عصبانیت - خندان - ناراحت - نا امید - متعجب - سوالی - تنفر - مرموز و ... را انجام بدید و بعد به یک نفر این حالات صورت را نشان دهید و از او پرسش کنید که در کدام یک از آنها بیشتر موفق بودید . آنهایی راکه دچار ضعف شده بودید را بیشتر تمرین کنید.

مفاهیم و واژه های تئاتر

 
مفاهیم و واژه های تئاتر:
 
براي اينكه هنرجويان ارجمند بتوانند با مفاهيم مقدماتي تئاتر آشنا شوند در حد همان مقدماتي بعضي از واژه ها و مفاهيم اصلي مورد نياز را براي آنان با زبان ساده بازگو مي نمايیم...
 
1- سن:محلي است كه در آن نمايش از روي متن نمايشي تمرين و در نهايت اجرا مي شود و اغلب بصورت سكوئي بالاتر از سصح ديد تماشاچي و در برخي اوقات در ميان آنها ساخته ميگردد.
 
2- پرده: هر نمايش به قسمتهائي تقسيم مي شود اگر هر قسمت با باز و بسته شدن پرده اعلام شود به هر قسمت يك پرده گويند.يك نمايشنامه مي تواند يك پرده يا بيشتر باشد.
 
3- صحنه: قسمتي از نمايش را كه از پرده كوچكتر است و با روشن و خاموش شدن نور اعلام مي شود صحنه گويند.
 
4- آوانسن: بخش جلويي هر صحنه را كه اغلب بصورت نيم دايره طراحي و ساخته مي شود را گويند.آوانسن مهم ترين قسمت يك صحنه است و هر چند در برخي مواقع با تمهيدات تئاتري مي توانيم بخش انتهائي صحنه را مهم نمايش دهيم مثلا با نورپردازي موضهي انتهاي صحنه كه اهميت آنرا نشان مي دهد اما حقيقتا مهم ترين بخش صحنه بدليل نزديكي با تماشاچي همان آوانسن است.
 
5- نويسنده: كسي است كه بدلايل شخصي يا غير شخصي متني را براي اجرا يا ثبت در تاريخ مي نويسد.اين متن مي تواند در قالب داستان كوتاه، رمان يا داستان بلند و نمايشنامه كه از جمله متون اصلي ادبي هستند بگنجد.
 
6- كارگردان: وي كسي است كه مسئوليت اساسي اجراي يك نمايش را از تدارك مراحل آغازين تا اتمام اجرارا برعهده دارد و مسئول مطالعه متن، انتخاب بازيگران،تقسيم نقش هاو…تامراحل ديگر نظير طراحي جزئيات حركات بازيگران و…مي باشد.
 
7- بازيگر: كسي است كه مسئول اجراي حركات و … محوله توسط كارگردان به منظور ايفاي يك نقش هنري است.
 
8- ميزان سن: به مجموعه حركاتي كه يك بازيگر به طراحي و دستور كارگردان در صحنه اجرا مي نمايد مي گويند.
 
9- ديالوگ: كليه ي گفتگوهاي دو يا چند نفره بازيگران در نمايش كه معمولا با احساسات گوناگون همراه است ديالوگ مي گويند.ديالوگ بيشتر بصورت برون گرا ادا مي شود.
 
10- مونولوگ: مجموعه گفتگوها و زمزمه هائي كه يك بازيگر با خود دارد و بصورت درون گرا ادا ميگردد مونولوگ گويند.
 
11- ميميك چهره: به حركات ريز چهره ي بازيگر اطلاق مي گردد.
 
12- دكور: هر آنچه كه در يك نمايش بعنوان ابزار صحنه در معرض ديد تماشاچي قرار مي گيرد دكور است و براي آن دو مسئوليت مهم طراحي دكور و ساخت و اجراي آن متصور است كه دو وظيفه و سمت طراح دكور و سازنده دكور عناوين آن مي باشند.فردي كه كار دكور انجام ميدهد دكوراتور نام دارد.
 
13- گريم: به عمل چهره پردازي بازيگران در نمايش گويندو دو مسئول طراحي گريم و اجراي آن براي گريم و چهره پردازي مقرر شده است كه در اكثر مواقع در نمايش هاي آماتوري بصورت تخصصي طراحي و اجرا نمي شود.اين عمل با استفاده از وسايلي ميسر است كه كار با هريك تخصص ويژه اي را مي طلبد و نقش آن در نمايش بسيار بنيادي است.در نمایش های سطحی وآماتور از وسایلی شبیه ابزار های آرایش زنان مثل کرم سفیدکننده – مدادسیاه و قهوه ای- ماتیک های قرمز و قهوه ای و... استفاده می شود که تقریبا شکل بازیگران در چهره ی فرد نقاشی می شود!برای پاک کردن گریم قبل از شستن ضروری است با شیر پاک کن و پنبه گریم از چهره زدوده شود و سپس با آب و صابون شسته گردد.
 
14- افكت: به كليه ي محيطي كه ممكن است بصورت زنده يا توسط دستگاه پخش صوت در نمايش اجرا گردد افكت گويندو صداهائي مثل رعد وبرق، خش خش خرد شدن برگ زير پاي بازيگر، شليك گلوله، ترمز ماشين، زوزه ي حيوانات وحشي يا باد و… كه در برخي نمايش ها لازم هستند مي گويند.
 
15- نور: بدليل اهميت اين مبحث آنرا به عنوان يك بحث نيمه تخصصي مطرح مينماییم

انواع نمایشنامه

 
انواع نمایشنامه
- نمایشنامه كمدی :  به نمایشنامه هائی اطلاق میگردد كه موضوع داستان آن خنده آور، شاد و نشاط آور باشد. 
 
۲- نمایشنامه درام :  اگر موضوع داستان نمایشنامه چنان باشد كه در آن اشخاص بازی تصاویر واقعی از زندگی را نشان دهند نمایشنامه درام خواهد بود. 
 
۳- نمایشنامه ملودرام :  ممكن است درام مایه ای از كمدی نیز داشته باشد كه در اینصورت به آن نمایشنامه ملودرام گویندكه گاهی این مسئله بصورت پایان خوش نمایش نمود می یابد.
 
۴- نمایشنامه تراژدی :  اگر نمایشنامه وقایع فوق العاده مصیبت بار و غم انگیز نظیر مرگ پدر، برادر،فرزند و …را نمایش دهد در زمره ی نمایشنامه های تراژیك یا تراژدی می گنجد. 
 
۵- نمایشنامه طنز :  گاهی نمایشنامه های كمدی حاوی پیام نیز می باشند كه ممكن است تلخ و گزنده یا حتی سیاه نما هم باشند، این نمایشنامه ها طنز هستند. 
 
۶- نمایشنامه هجو :  چنانچه نمایشنامه در بیان حالات كمدی یا طنز دردام مسخره كردن افراد یا موضوعات بیافتد نمایشنامه در زمره ی نمایشنامه های هجو شناخته می شود. 
 
۷- نمایشنامه لغو :  نمایشنامه های طنز یا هجوی كه بصورت بی بند وبار مسائل خانوادگی و غیر اخلاقی را مطرح نمایند در این دسته می گنجند.

خصوصیات بازیگر

 
🎭 خصوصیات_یک_بازیگر
 
1- نظم و انضباظ و رعایت وقت شناسی
 
2- احترام گذاشتن به سایر افراد گروه
 
3- بر عهده گرفتتن یک مسئولیت و انجام آن بنحو احسن
 
4-نرمش گروهی در ابتدای هر جلسه
 
5- قدرت تحمل و صبر و شنیدن انتقاد
 
6-تقویت حواس(درست شنیدن ، درست بوییدن)
 
7- تقویت حس بینایی ( درست دیدن)
 
8- تمرین حس چشایی
 
بیان : اندام های گفتاری همه افراد ازلحاظ شکل و اندازه متفاوتند. از این رو صدای هر فرد کاملا با صدای دیگران تفاوت دارد.
 
آنچه اهمیت دارد ، نحوه استفاده از دستگاه صوتی و سخنگویی است و یافتن بهترین راه استفاده از این دستگاه برای هر شخص
 
صدای قوی ، شفاف ، انعطاف پذیر و نافذ ، به خودی خود ، ثروتی بزرگ است و پیش نیازی است ضروری برای هنر بیانی و بازیگری
 
صدا وسیله ای است که بازیگر به وسیله آن با دیگران ارتباط بر قرار می سازد . بازیگر با صدا ، اندیشه ها و احساسات دقیق خود را بیان می کند و همچنین از طریق آن شخصیت خود را بروز می دهد.🎭

تمرین صورت

#صورت 
 
برای تمرین حرکت های صورت سعی کنید هر روز صورت خود را نرمش دهید مانند بدن.منظور نرمش استفاده از دست برای نرم کردن صورت نیست.این بزرگترین اشتباه برخی از افراد است که با دست صورت خود را نرمش میدهند.روش اصلی:صورت خود را به سمت نوک دماغ جمع جمع کنید بعد از چند ثانیه یک دفعه صورت خود را باز کنید و دهانتان را بازکنید.سعی کنید بصورت مداوم اخم کرده و اخم خودرا باز کنید.پیشانی را به سمت بالا کشیده و پایین بیاورید.با ابرو های خود بازی کنید.سعی کنید این کار هارا جلوی اینه انجام دهید.

تمرین صدا

#تمرین_قوی_کردن_حنجره
 
قوی شدن صدا به این ترتیب است که:
ابتدا در محلی ساکت و آرام بنشینید و عضلات را شل کنید .سپس نفس عمیقی کشیده و در پائین ترین پرده حرف ( آ ) را بصورت ممتد و کشیده ادا کنید و آنقدر ادامه دهید تا بازدم شما تمام شود . دوباره ریه ها را تا جایی که امکان دارد ، از هوا پر کنید و در حالت بازدم کشیده بگوئید ( آ ) .
این کار را 5 دقیقه بطور مداوم تکرار کنید . در این کار عجله نکنید و از پائین ترین حالت ممکن آغاز نمائید.
وقتی که حس کردین حنجره ی شما خوب گرم شده است ، حرف ( آ ) را در یک پرده بالاتر ، با همان کیفیت اجرا کنید . این کار را همان طور پرده به پرده ادامه داده و بالا بروید و این نکته را کسانی که مبتدی هستند باید توجه داشته باشند که به هیچ وجه نباید عجله نمایند . 
باید با حوصله این کار را به انجام رساند چون تمام پختگی صدا و قوت آن بستگی به تمرین در پرده های پائین دارد . این کار را که انجام دادید و به آخرین پرده ی صدا خود با حرف ( آ )رسیدید ، حنجره شما بخوبی گرم شده است و بعد از این یک ربع تمرین  ، بخوبی می توانید با تمام قدرت یک ببت شعر را (به اصطلاح با صدای شش دانگ) بخوانید . بدون آنکه آسیبی به حنجره شما برسد.
 
*اگر در تمرین بین تغییر پرده احساس خارش ، سوزش یا سرفه کردید ، بدانید که عجله کرده اید و به توصیه گوش نداده اید. در این حالت به پرده ی قبلی بازگشته و دقایقی آن را ادامه دهید و یا اینکه تمرین را برای مدتی قطع کنید.

تمرین های فن بیان.بدن.صدا

 
🔳 بیان بازیگر
دو اصل اساسی برای بیان، تولید صدا و شکل‌دادن به آن می‌باشد. صدای خوب باید روان، دلنشین و بدون خش باشد. بیان خوب باید دارای ضرب‌آهنگ مناسب بوده و راحت و بدون استرس ادا گردد. هنگام صحبت کردن، نبایست دم و بازدم، احساس شود و در نهایت این‌که، صدا باید راحت شنیده شود و باعث آزار شنونده نگردد. شکل‌دهی به صدا یا صدا‌سازی، از هماهنگی حرکات لب، زبان و دندان‌ها حاصل می‌شود. اگر یکایک حروف، به‌شکل سلیس و روان بیان شود، جملات نیز به روانی و رسایی ادا می‌گردد.
 
⭕️ عناصر بیان
صدا، از نُه عنصر متمایز تشکیل شده است. کارگردان باید با درنظر گرفتن این عناصر نُه‌گانه، به صدای بازیگر خود گوش داده و از او بخواهد، به بهترین نحو از صدای خود استفاده کند. موارد زیر در تشخیص مشکلات بیان، به شما کمک خواهد کرد.
 
1. اوج صدا - ارتفاع صدا، بالاترین شدت صدا
2. آهنگ کلام- بالا و پایین آوردن صدا
3. برد صدا- فاصله بین پایین‌ترین حدّ صدا و اوج آن
4. تن صدا- کیفیّت صدا، شامل زنگ و طنین صدا
5. طرز بیان- تلفظ واضح حروف و کلمات
6. ضرب‌آهنگ- جریان، سرعت و روانی کلام، شامل تأکیدگذاری، مکث، اوج و فرودها
7. لهجه- روش بیان لغات، روش خاصی که با آن لغات تلفظ می‌شود
8. حرارت و انرژی بیان- قدرت و تأثیر احساسات درونی بر روی بیان
9. رسایی- قدرت پرتاب و انتقال کلمات
 
✅مشکلات مربوط به بیان
 
کارگردان، همواره بازیگری را انتخاب می‌کند که صدایی رسا، شفاف و مناسب داشته باشد. مشکلات اساسی در بیان بازیگر نمایش، عموماً به چهار مورد زیر مربوط می‌شود: 1) رسایی صدا، 2) طرز بیان، 3) برد صدا، 4) لهجه.
 
1- رسایی صدا : اکثر بازیگران تازه‌کار نمی‌توانند با صدای رسا صحبت کنند. آن‌ها تصوّر می‌کنند فقط باید فریاد بزنند تا تماشاگر صدای آن‌ها را بشنود. فریاد زدن، هم به حنجره بازیگر آسیب می‌رساند و هم مخاطب را اذّیت می‌کند. بازیگر باید زیر نظر یک مربی بیان مجرّب، یاد بگیرد که همزمان با تنفس طبیعی خود، گفتارهایش را بیان کند.
 
2- طرز بیان : اغلب بازیگران نمایش، روی شیوه‌ی بیان خود تمرکز نمی‌کنند. گاهی مخاطب اصلاً متوجّه گفتارهای بازیگر نمی‌شود. بازیگر با تمرین طرز بیان، می‌تواند به‌شیوه بیان مناسب دست یابد.
 
3- برد صدا : بازیگران معمولاً به صدای خود گوش نمی‌دهند و آن‌را تجزیه و تحلیل نمی‌کنند. مخاطب، صداهای کم‌عمق و ضعیف و یکنواخت را دوست ندارد و از آن خسته می‌شود. مخاطب معمولاً به صدا و نحوه‌ی بیان بازیگر دقّت می‌کند. بازیگران می‌توانند به صدای هم گوش داده و مشکلات بیان یک‌دیگر را برطرف کنند. همچنین می‌توانند صدای خود را ضبط کرده و آن‌را گوش بدهند تا مشکلات بیان خود را تشخیص داده و جهت بهبود آن اقدام کنند.
 
4- لهجه: همان‌طور که محدودیت‌های فیزیکی بازیگر، مانع از ایفای نقش‌های متفاوت می‌شود، داشتن لهجه‌ی خاص نیز مانع بازی در نقش‌های مختلف و متنوّع می‌گردد. چنان‌چه بازیگران شما لهجه‌ی خاصی دارند، روی بیان آن‌ها کار کنید تا با تمرینات مناسب، لهجه‌ی آنان کمرنگ‌تر شود. بازیگر موفّق کسی است که فقط در مواقع لازم از لهجه‌ی خاص خود استفاده کند.
 
🔳 سومین ابزاری که بررسی می کنیم، هل دادن و کشیدن است. به ویژه در این مورد است که کتاب بدن شاعرانه الهام بخش است: یعنی روشی که در آن، کار تکنیکی و کار تخیلی با هم تلفیق می شوند. لوکوک معتقد است که هرکاری را که ما در زندگی انجام می دهیم می توان به دو کنش خلاصه کرد: هل دادن و کشیدن. این امر هم در مورد «پانتومیم اجرا کردن کنش ها» (یعنی به شکل پانتومیم هل دادن و کشیدن وسایل صحنه، دیوار، طناب و هرگونه فعالیتی) و هم در مورد احساسات یا گرایش های نهفته در روابط انسانی، صادق است. لوکوک معتقد است هل دادن / کشیدن به سه شکل عملی می شود: در شکل افقی، هل دادن / کشیدن بین دو نفر است؛ و در شکل مورب، (شبیه تبر  داخل چوب) انرژی به هر سمتی روانه می شود و هیچ کس نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد.
 
 
⭕️من شخصاً متوجه شده ام که درک جسمانی هل دادن/ کشیدن و دلالت های استعاری آن برای درک احساسات و رگایش های نهفته در روابط انسانی روی صحنه فوق العاده مفید است. در اغلب صحنه های دراماتیک، می بینید که معمولاً یک شخصیت اصلی (یعنی اوست که اقدام به هل دادن یا کشیدن می کند) و دیگری فرعی (یعنی اوست که در برابر آن کنش مقاومت می کند یا واکنش نشان می دهد) است. به نحوی می توان کشیدن را چنین تعبیر کرد: «از من دور شو چون هیچ نقطه ی مشترکی بین ما وجود نداره» یا این که کشیدن را می توان چنین بیان کرد: «من خیلی عاشق توام، اجازه بده تو رو در اغوش بگیرم».
 
✅ و هل دادن را چنین: «تو دیگه پسر بزرگی شده ی، وقتشه که دیگه از آشیانه پرواز کنی.» شما می توانید بلافاصله احساسات و گرایشات نهفته در اصل (به شکل پانتومیم اجرا کردن کنش) لوکوک را بگیرید و برای هرگونه سناریوی روان شناختی به کار برید – هم در متن های دراماتیک سنتی و هم در تئاتر هایی که کاملاً مبتنی بر بدن هستند.
 
چهارمین ابزاری را که از کتاب بدن شاعرانه بررسی می کنیم درک لوکوک از دلقک بازی است. دلقک بازی از نظر لوکوک رفآیند خودشناسی است، زیرا به جنگ با خودتان می روید. برای این که دلقک موفقی باشید باید رها و آسیب پذیر باشید و ضعف ها و کارهای احمقانه ی خودتان را پنهان نکنید. نمی توانید پشت شخصیت مخفی شوید – زیرا شخصیتی وجود ندارد. شما هستید و آشکارگی روانی و بدنی محض. برای دلقک بودن باید نتوانید، بیفتید و گند بزنی. حتی نمی توانید لباستان را درست بپوشید: شلوارتان خیلی کوتاه است، کفش هایتان خیلی بزرگ است، کلاهتان خیلی کوچک است، درکی از رنگ و سبک و طراحی ندارید. خودتان را به عنوان آدم مضحک معرفی می کنید. برای دلقک بودن شما باید با شدیدترن ترس های دوران کودکیتان مواجه شوید: ترس از تنهایی، ترس از این که گروهی شما رابازی ندهند، ترس از این که خیلی چاق، لاغر، کوتاه، بلند، بی عرضه، خجالتی، تیزهوش و احمق جلوه کنید.
 
◀️ این ترس ها نهفته منبع بسیار مهمی برای دلقک بازی هایتان هستند. همان گونه که لوکوک گفته است: دلقک بازی چیز های شگفت و غیرعادی فرد را شکوفا می کند (lecoq, 2001: 149). و این شگفتی و غرابت ریشه در اشتباهات دارد. اشتباهات جزء لاینفک زندگی هستند. آن ها شما را به جلوه می رانند و بی وقفه شما را مشتاق نگه می دارند. دلقک بازیصرفاً به معنای پذیرش اشتباات نیست، بلکه به معنای مطالبه ی اشتباه است.
و سرانجام: تماشاگر. برای دلقک بازی شما باید با تماشاگران ارتباط برقرار کنید؛ زیرا دلقک شما وابسته به واکنش های انهاست. این امر ذاتاً بداهه پردازانه خواهد بود زیرا شما هرگز نمی توانید دقیقاً پیش بینی کنید که ان ها چگونه واکنش نشان خواهند داد. دلقک بازی در مدرسه ی لوکوک صرفاً در پایان سال دوم، یعنی زمانی که هنرجو کاملاً خود را به دیگران نشان داده، ارائه می شود. بنابراین عمیقاً درک کرده که واقعیت اجرای زنده، ارتباط او با تماشاگران است- همچنان که در فصل پنجم نیز دیدیم.
هشدارها
 
همانند چند استاد دیگر، در مورد کتاب دن شاعرانه نیز هشدار چندانی وجود ندارد. بدن شاعرانه کتاب الهام بخشی برای تمام بازیگران است؛ چه بخواهند آموزشی سنتی و متن بنیاد ببینند و چه تئاتری بدن بنیاد و ابداعی.
 
✅در حقیقت اگر بخواهید تنها یک ابزار از جعبه ازار لوکوک بردارید، آن ابزار همانا تأکید او بر بازی است. بازی اساساً دارای خصوصیت توجه آزاد است که در هر فرآیند آموزشی تکرار می شود. بازی توانایی بسط و گسترش یک ایده به منتها درجه ی روانی و بدنی آن، با اطمینان کامل است به شرط این که واقعیتی که درون بازی شکل گرفته از دست نرود. لوکوک نیز مانند باربا به دنبال جلوه گری بود که دلالت بر حضور هنرجو داشت و آموزش این حضور است که به آخرین دست به دست شدن باتوم منجر می شود – یعنی از اروپا به شرق .

سبک گروتسک

⭕️نگاهی به سبک گروتسک👇👇
 
گروتسک یک مفهوم هنری و ادبیاتی ‌ست؛ پدیده‌ای که تلفیقی از واقعیت و خیال، یا تناقض باشد. گروتسک می‌تواند وضعیت یا مکان یا موجودی مضحک، متناقض، بی‌تناسب و یا ترسناک باشد. بنابراین، گستره معنایی گروتسک می‌تواند تعاریف زیادی را دربرگیرد.
 
در زبان انگلیسی واژه Grotesque به معنای هرچیزی‌ست که به شکل چندش‌آوری زشت و یا مضحک باشد.  استفاده از این واژه در قرن شانزدهم باب شد. اصل این واژه ازGrotto در زبان ایتالیایی آمده که به معنای غار است و اشاره به تصاویری دارد انسان‌های اولیه غارنشین بر دیواره‌های مغاره‌های محل زندگی خود می‌کشیدند.
 
از آنجا که در بیشتر این تصاویر قاعده‌های معمول هنری در قرن شانزدهم طبیعتا استفاده نشده بود، این اصطلاح برای تعریف ماهیت هنری نقاشی‌های غارنشین‌ها به کار می‌رفت. برخی از این نقاشی‌ها خارق‌العاده است؛ ترکیبی از انسان و سایر حیوانات.  اما ایتالیایی‌ها این نقاشی‌ها را انزجارآمیز، بدترکیب و مضحک می‌دانستند.
 
در قرن شانزدهم این اصطلاح وارد ادبیات، بخصوص ادبیات فرانسه، شد. گروتسک بیشتر از همه چیز برای توصیف زشتی و بی‌تناسبی ظاهر فیزیکی و اعضای بدن به کار می‌رفت. در قرن نوزده این اصطلاح در انگلستان و آلمان باب شد و به معنای کاریکاتور یا طنز (کاریکاتوری از واقعیت) به کار می‌رفت. گوژپشت نوتردام، که در آن شخصیت اصلی ظاهر فیزیکی چندش‌آور دارد، نمونه‌ای از تاثیر گروتسک در ادبیات بود.
 
ادامه بالا👆👆👆👆👆👆
ولی گروتسک همیشه ترسناک یا چندش‌آور نباید باشد. مثلا در داستان مشهور پینوکیو، این پسربچه چوبی ترسناک نیست. درداستان آلیس در سرزمین عجایب با آن که شخصیت‌ها به تنهایی می‌توانند رعب‌آور باشند،‌ اما رفتارهای خنده‌دار آنها  بر عنصر ترس غلبه می‌کند. در این داستان، نه تنها شخصیت‌ها، بلکه فضای عجیب و غریب آن نیز گروتسک است؛ نوعی واقعیت کج و معوج.در قرن بیستم، نهضت‌های ادبی و هنری مثل اکسپرسیونیسم آلمانی، سوررئالیسم، تئاتر ابزِردیسم (بی‌معناگرایی) و تئاتر گروتسک (چندش آور) به تلفیق کمدی و وحشت تمایل داشتند. گروتسک در این قرن جایگاهی مشخص در ادبیات یافت.  فضای بسیاری از آثار ادبی گروتسک رویا‌مانند است. «مسخ از فرانس کافکا» و داستان «بینی» از نیکلای گاگول از نمونه‌های این آثار ادبی هستند. فضای چنین آثاری در وهله اول برای خواننده آشنا نیست. این فضا غالبا کمیک اما ترسناک و یا سوررئال می‌تواند باشد.
 
علاوه بر آن، کاربرد عنصر یا مفهوم گروتسک منحصر به ژانر ادبی خاصی نیست.  بیشتر نویسندگان، حتی کسانی که از روی تفنن می‌نویسند و الزاما با مفاهیم تئوریک ادبیات هم آشنا نیستند، به نحوی مفهوم گروتسک را در نوشتن به کار می‌برند.  در آثاری که در ژانر رئالیسم نوشته شده نیز می‌توان عنصر گروتسک را در پردازش فضاهای غریب و یا شخصیت‌های منحصر به فرد دید.
 
با این‌حال، گروتسک اغلب برای بیان فیزیک بدن به کار می‌رود. در بیشتر آثار ادبی این مفهوم با تلفیق انسان با حیوانات و حتی سبزیجات و دیگر عناصر ایجاد شده است. در سینما، سایبورگ‌ها (انسان‌های نیمه‌ربات)، شخصیت‌های عجیب و غریب مجموعه فیلم‌های دزدان دریایی کارائیب، و یا درختانی با شمایل انسان که قادر به حرکت، همه گروتسک هستند. در سینمای ژانر وحشت و یا علمی تخیلی نیز این مفهوم به طور وسیعی به کار می‌رود. حتی تصاویری عجیبی که از ترکیب عکس جانوران متفاوت با استفاده از فوتوشاپ و به منظور سرگرمی یا هنر‌های دیجیتالی تولید می‌شوند، نیز مفهوم گروتسک را تداعی می‌کنند.
 
ادبیات، فرهنگ شفاهی و یا باورهای مذهبی مردمان شرق نیز با مفهوم گروتسک بیگانه نیست. موجودی به نام جن که به باور عامه به جا پا سُم دارد، یا موجوداتی موسوم به یاجوج و ماجوج، شخصیت‌هایی مثل مادر فولادزره در داستان امیرارسلان رومی، دیو سفید در شاهنامه و ده‌ها نمونه دیگر گروتسک هستند. موجودات خارق‌العاده بخشی از فرهنگ و یا عقاید مذهبی در شرق و غرب هستند و بسیاری از معتقدان به این مذاهب شکی در واقعی بودن برخی از این موجودات (مثلا جن) ندارند.
 
گذشته از افسانه‌ها و قصه‌های فلکلور و مذهبی، که عمدتا شفاهی‌ست، در آثار داستانی مدرن فارسی نیز می‌توان ردپای گروتسک را یافت. این عنصر جایگاه ویژه‌ای در کاریکاتور و طنز فارسی دارد. کار‌های مانا نیستانی، کاریکاتوریست ایرانی نمونه‌های عالی از گروتسک است. بیشتر آثار صادق هدایت (مثلا علویه‌خانم) و نیز رمان‌هایدایی‌جان ناپلئون، اثر ایرج پزشک‌زاد و گمنامی اثر محمدتقی بختیاری نویسنده افغان، نمونه‌هایی خوب از خلق فضاهای گروتسک هستند. با این همه، برخلاف ادبیات غرب، کاربرد مفهوم گروتسک در ادبیات مدرن فارسی اغلب به خلق فضا محدود مانده است.

تئاترابزورد

 
⭕️تئاتر ابزورد
 
تئاتر معناباخته 🎭
 
 تئاتر ابزورد یا ابسورد (به فرانسوی: Le Théâtre de l'Absurde) اصطلاحی بود برای نشان دادن نوعی سوگیری تئاتری مهم در قرن بیستم میلادی.
عنوان تئاتر ابزورد (پوچ، بی‌معنی، یاوه) را اولین بار منتقد ادبی، مارتین اسلین، در کتابی به همین نام ثبت کرد؛ نوعی از تئاتر که به بازه وسیعی از آثار نمایشنامه‌نویسان اواخر دههٔ پنجاه و در طول دههٔ شصت از جمله ساموئل بکت، اوژن یونسکو، آرتور آدامف و دهه‌های متعاقب آن از جمله تام استپارد، و هارولد پینتر اطلاق می‌شود. تئاتر ابزورد از لحاظ مفهومی در لایه‌های مختلف، ارتباط تنگاتنگی با هیچ‌انگاری که پس از جنگ جهانی در آثار بزرگانی چون سارتر و کامو به اوج خود رسید دارد.
ارتباط چندبعدی‌ای که بازی‌های زبانی، کلیشه‌های اغراق‌آمیز، تکرار و ترکیبات بی‌ربط یا حتی عبارات ابتکاری را به دنبال خود دارد و از زبان شخصیت‌هایی بیان می‌شود که معمولاً در یک تراژدی-کمدی (تراجیکمدی) اسیر شرایط جبری و فشارهای ناخوشایند ناخودآگاهند. از شیوه‌های روایی کلاسیک عبور می‌کند و بعدتر آن را به مسخره می‌گیرد؛ و طبعاً همیشه لااقل ته‌مایه‌ای از فضاسازی‌های سوررئال را تداعی می‌کند. مسخرگی تلخی که لایه‌های قابل توجه تراژدی را از وادی روایت‌های واریته- تا شوخی‌ها و بداهه‌پردازی‌های کمدیا دل‌آرته (یا کمدی ایتالیایی) با خود می‌کشاند.
تجربیاتی هولناک از قبیل وقوع دو جنگ جهانی و ظهور فاشیسم در اروپای به‌اصطلاح متمدن، شکست انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه و پیدایش رژیم‎های دیکتاتوری کمونیستی از جمله عواملی بودند که نمایشنامه‎نویسان این جنبش را متقاعد کردند که زندگی مدرن از معنای اصلی‎اش تهی شده است. تعریف معروفی از معناباختگی به نقل از کامو در بحث‎های مربوط به این جنبش تئاتری مکرراً نقل می‌شود و حکایت از آن دارد که معناباختگی وضعیتی حادث شده ــ و نه ذاتی ــ در زندگی است: «در کائناتی که ناگهان همه‎ی توهّمات و بارقه‎های امید ناپدید شده‎اند، انسان احساس غریبگی می‎کند. وضعیت او به وضعیت فردی تبعیدشده می‎مانَد که هیچ علاجی برای دردهایش وجود ندارد، زیرا از خاطراتش درباره‎ی موطنی از دست‎رفته محروم شده است و ایضاً امیدی هم به رسیدن به سرزمینی موعود ندارد. این جدایی بین انسان و زندگیِ او، بین بازیگر و زمان و مکانِ نمایش او، حقیقتاً احساس معناباختگی را به وجود می‎آوَرَد.»
اغلب فرم نمایش‌های این جنبش، در طول عمر آن، تئاتر تجربی بوده است و همواره علی‌رغم تأثیر فراوانی که از جریان‌های مختلف گرفته، به دنبال شیوهٔ جدیدی برای ارائهٔ چارچوب یا شکستن چارچوب‌های تئاتر روایی بوده است. شاهد بی بدیل این گزاره، تفاوت‌های تکنیکی و زمینه‌ای بین آثار بزرگان این جریان است؛ از جمله آنها که در بالا نامشان رفته است.
از جمله مهم‌ترین تأثیرگذاران، شکسپیر است، که تأثیر عمده‌ای در سرایت تراجیکمدی به تئاتر ابزورد داشته است؛ که در نهایت صراحتاً در نمایشنامهٔ مکبث قابل درک است. اما تأثیرپذیری از پیشینهٔ دنیای هنر به اینجا ختم نمی‌شود و حتی تأثیرات کمدی اسلپ استیک (کمدی بزن و بکوب) سینمای محبوب دوره‌های گذشته مثل فیلم‌های چاپلین، باستر کیتن و حتی لورل و هاردی به ویژه در «فیلم» تنها فیلمنامه نوشته شده توسط بکت، که کیتن درآن ایفای نقش کرده، غیرقابل انکار است.
یکی از افراد پیشروی پذیرفته‌شده وادی تئاتر ابزورد، لوئیجی پیراندلو است که به شدت، گونهٔ تئاتر تجربی (اکسپریمنتال) را مورد توجه قرار داده، و بر خلاف نمایشنامه‌نویسانی چون هنریک ایبسن، تلاش زیادی برای رهایی از چارچوب‌های رئالیسم در نمایش صورت داده‌است؛ که نقش‌آفرینی فرا نمایشی،بازی در بازی، و انعطاف مرزهای محدوده بازی از جمله ویژگی‌های آثار او به شمار می‌روند.

تیاتر فیزیکال

🔳“تئاتر فیزیکال” امروزه مفهومی مناقشه‌برانگیز است. 
بسیاری از اشکال غیرکلام محور و حتی برخی از فرم‌های مبتنی بر کلام در تئاتر امروز، نام تئاتر فیزیکال می‌گیرند. اما نکته اشتراک تمامی شکل‌های موسوم به تئاتر فیزیکال، ارجحیت فیزیک و وضعیت بصری صحنه – برآمده از حرکات جسمی بازیگران – بر داستان‌گویی است.
 
⭕️ در تعاریفی که به شکل آکادمیک برای تئاتر فیزیکال وجود دارد توجهی که به بدن می‌شود بیشتر به‌عنوان تولید‌کننده‌ معنا است تا انتقال‌دهنده‌‌ آن. اگر به شکل عرفی و سنتی در تئاتر، بدن بازیگر قرار است بخشی از کنش متن مثلا عصبانیت، ناراحتی و یا خوشحالی را منتقل کند؛ در تئاتر فیزیکال در واقع بدن قرار است خودش به شکل خود انگیخته، زمینه و عاملی برای تولید معنا باشد. یعنی اساساً هیچ معنایی را محور قرار نمی‌دهد.
 
این نوع از تئاتر، سال‌هاست رواج دارد و هنرمندان بسیاری در سراسر جهان در این حیطه فعالیت می‌کنند و آثار قابل توجهی را خلق می‌کنند. این نوع از تئاتر در جهان معاصر از اقبال بسیاری برخوردار است و هر روز بر تعداد هنرمندانی که به سمت بهره‌گیری از روش‌های اجرایی این اجرا می‌روند افزوده می‌شود. می‌توان گفت، تئاتر و اجراهای فیزیکال بهانه‌ای‌ست برای زندگی. به این بهانه  در رابطه با تئاتر فیزیکال و آخرین متد های اجرایی مطالبی را جمع آوری کردیم که می‌خوانید.
 
‍ ⭕️نگاهی به سبک ها و شیوه های اجرایی - اکسپرسیونیسم  در تئاتر (‌بخش پایانی)
 
💢نمونه هایی از  ساختارشکنی در نوشتن یک نمايشنامه مثلاً عبارت پردازی یا جمله بندی و سایر موارد تکنیکی  اکسپرسیونیسم.
 
🔳به طور مثال می توان گفت از بین بردن بافت منطقی متن. یا دینامیک کردن و ب محرک درآوردن زبان از طریق به کارگیری انبوهی از افعال حرکتی. یا استعاری نوشتن، یعنی به رمز نوشتن، آن هم با دلالت ضمنی، و با ساختن واژه های جدید. و مهمتر با تکه پاره کردن روابط طبیعی و کسل کننده میان واژگان. دیگر آن که، استفادة تلگرام گونه از واژه ها: کوتاه، با حذف قرینه ها. و ایجاز در زبان از طریق حذف حرف تعریف ها، پیشوندها، پسوندها، و واژه های به اصطلاح رفوشده یا دست کاری شده. همة اینها در پرداخت و ورز دادن واژه و عبارت بود، اما هنوز همة کار نیست. دفرمه کردن انسان ها اساس و شالودة یک نمايشنامة اکسپرسیونیستی است. 
 
هر چند انسان در این آثار به عنوان ابژه یا موضوعی اصلی و عینی مطرح می شود و اشیاء به عنوان سوبژه یعنی موضوع فرعی، اما شخصیت پردازی در قالب فرم و شکل انجام می شود، آن هم با شکستن تابوها و نشان دادن زشتی ها و خشونت های انسان در جنگ یا فشار و وحشت زندگی در کلان شهرها. و صد البته به کارگیری طنز در این زبان. این ویژگی ها یادآور شعر اکسپرسیونیستی است. به راستی اشعار لیریک نفوذ و تأثیر به سزایی بر نمايشنامه نویسان و داستان نویسان دوران خود گذاشت، کسانی مثل برتولت برشت با نمایشنامه های «بعل» و «آوای طبل در دل شب»، یا نمايشنامه نویس دیگری به نام کارل سوکمایر Karl Zuckmayer که پا به پای برشت با اکسپرسیونیسم آغاز کرد و مثل او به تبعید رفت، او نمايشنامة معروفی دارد به نام «راه صلیبی» Kreuzweg. و یا کسی مثل فرانتس کافکا با داستان های مشهوری مثل «مسخ» و «پزشک دهکده» ... البته این زبان در دورة آخر اکسپرسیونیسم بسیار رادیکال شد و شکل اپیک به خود گرفت، هم در تئاتر هم در نقاشی و هم در سینما. رادیکال به این مفهوم که معنا و پیام از طریق واژگان در اثر اپیک جای خود را به فرم داد، فرم های تجریدی، فرم هایی که تأثیر بصری آنها بیشتر و عمیقتر بود، و همانطور که اطلاع دارید این مرحله در نقاشی به اکسپرسیونیسم انتزاعی شهرت یافت. این گرایش هر چند در ادبیات دراماتیک طرفداران کمتری داشت اما در سینما رونق فراوانی گرفت و کارگردان های بزرگی مثل فریتس لانگ Fritz Lang ظهور کردند با فیلم هایی مثل «دکتر مابوزه»، «متروپولیس»، «نیبلونگن» و «M قاتلی میان ما
 
 
در واقع شکستن همة ساختارهای سنتی. کارگردانانی مثل لئوپلد یسنر Leopold Jessner، ماکس راینهارت، کارل سوکمایر، و گوستاو هارتونگ Gustav Hartung توانستند دنیای دگرگون یافتة درون شخصیت ها را به شکلی گویا و به کمک نوع بدیع بازیگری و جسم بازیگر بر صحنه قابل رویت سازند. خب، در این میان آنها از هر عنصری بدون هیچ گونه محدودیتی نهایت بهره را بردند، از رقص، موسیقی، پانتومیم، نور، دکور، گریم، لباس و غیره. همانطور که اشاره شد محور اصلی صحنه های اکسپرسیونیستی بدن بازیگر بود.
 
در نتیجه اعمال بازیگر با حرکات رقص در آمیخت و شکل تازه ای از تجسم تجریدی، موزون و در عین حال اغراق آمیز مفاهیم به خود گرفت. از سوی دیگر شیوة گفتار و بیان بازیگر هم از خشکی و پرطمطراقی در آمد و مثل نقاشی های اتو دیکس و پل کله و کاندینسکی پر از رنگ های تند و متضاد شد که از واریاسیون های گوناگون حسی برخوردار بود. همة اینها از طریق زیر پا گذاشتن اصول سنتی و متداول زیباشناسی به دست آمده بود که در نهایت به هنر دفرمه شدن انجامید. در صحنه پردازی اکسپرسیونیستی هم ساختارش درست مثل نمايشنامه نویسی بی شباهت به ساختار شعر لیریک اکسپرسیونیستی نبود. به این معنا که توالی و تسلسل صحنه ها، و همچنین اعمال و حوادث نمايش از هیچ نظم و قاعده ای تبعیت نمی کرد، بلکه یک اجرا تشکیل شده بود از همه چیز، از قطعه های کرال، سکوهای انتزاعی، نور و سایه های تند، ماسک و لباس های تندیس وار، و از همه مهمتر به کارگیری از نشانه یا عنصر رنگ برای بیان بسیاری از مفاهیم. چنین تأکیدی بر عناصر روی صحنه بیشتر به این دلیل بود تا فاصله ای آگاهانه بین تماشاگر و بازیگر ایجاد شود که به ورطة احساس خالص یا تئاتر ناتورالیستی نغلتد. این روش را بعدها اروین پیسکاتور و به خصوص برتولت برشت پی گرفتند و آن را وسعت بخشیدند که به تئاتر حماسی منجر شد.

برترین ومهمترین نمایشنامه های تاریخ نمایش تاریخ از آشیل تاآلبی

🔳 به انتخاب منتقدان مجله‌ی Theatre magazines :
 
استاندار – اد. جرج
اتللو – شکسپیر
اشباح – ایبسن
استاد معمار – ایبسن
استثناء و قاعده – برتولت برشت
اردک وحشی – ایبسن
اُه پدر، پدر بیچاره، مامان تو را در کمد آویزان کرده و من دلم خیلی گرفته – آرتور کوپیت
اگمنت – گوته
آلست – اوریپید
ایون – اوریپید
آندروماک – اوریپید
الکترا - سوفکل
آنتیگون – سوفکل
اودیپ شهریار – سوفوکل
ایرانیان – آشیل
اتوبوسی به نام هوس – تنسی ویلیامز
ایفی ژنی – گوته
ایالت چهل و نهم – جیمز آلدریچ
اهمیت ارنست بودن – اسکار وایلد
آه ! بیابان – یوجین اونیل
اسیر – پلوتوس
آخر بهشت – پریستلی
ازدواج آقای می سی سی پی – فردریک دورنمات
این نوشته شد – فردریک دورنمات
اپرای یک بانک خصوصی – فردریک دورنمات
آمفی تریون – پلوتوس
آوای طبل در دل شب – برتولت برشت
اولولاریا – پلوتوس
اخطار – یوجین اونیل
آنا کریستی – یوجین اونیل
الکترا سوگوار می شود – یوجین اونیل
آنجا که علامت گذاری شده – یوجین اونیل
ال سید – کرنی
ایوانف – آنتوان چخوف
بالکن – ژان ژنه
بیوه ی دانشگاه – اد. جرج
باغ وحش شیشه ای – تنسی ویلیامز
بیداری بهار – فرانک ود کیند
بیرون، جلوی در – ولفگانگ بورشرت
باغ آلبالو – آنتوان چخوف
به سوی دمشق – آگوست استریندبرگ
به شهر می آیند – پریستلی
براون، خدای بزرگ – یوجین اونیل
بادبزن خانم ویندرمیر – اسکار وایلد
با خشم به گذشته بنگر – جان آزبرن
بار سیب – برنارد شاو
پلیکان – آگوست استریندبرگ
پیک نیک – آرتور آدامف
پیک نیک در میدان جنگ – فرناندو آرابال
پیرمرد – ماکسیم گورکی
پرنده ی آبی – موریس مترلینگ
پرومته در زنجیر – آشیل
پرنده ی شیرین جوانی – تنسی ویلیامز
پرگینت – هنریک ایبسن
پیگمالیون – برنارد شاو
پایه های اجتماعی – هنریک ایبسن
پدر – آگوست استریندبرگ
پرنده کوچک سفید – سر جیمز ماتیو
پیترودندی – سر جیمز ماتیو
پنچری – فردریک دورنمات
تصمیم – برتولت برشت
تشنگی – یوجین اونیل
توفان – شکسپیر
تاجر ونیزی – شکسپیر
توطئه فیسکو – فردریک شیللر
تابستان و دود – تنسی ویلیامز
تیمور لنگ - کریستوفر مارلو
تراژدی قیصر - شکسپیر
تبعیدی ها – جیمز جویس
جادو گران شهر سالم – آرتور میلر
جونز امپراطور – یوجین اونیل
جنگ سلاطین هفتگانه – آشیل
چشم اندازی از پل – آرتور میلر
چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد؟ - ادوارد آلبی
حالت طبیعی – آرتور میلر
حکومت نظامی – آلبر کامو
خاطره ای از دو شنبه – آرتور میلر
خون بامبرگ ها – جان آزبرن
خلوتگاه – ژان پل سارتر
خال گل – تنسی ویلیامز
خسیس – مولیر
خوشگذران دنیای غرب – سینگ
حادثه در ویشی – آرتور میلر
در انتظلر گودو – ساموئل بکت
در اعماق – ماکسیم گورکی
در خانه چطورند – پریستلی
دروغگو – کارلو گلدونی
دکان قهوه فروشی – کارلو گلدونی
دون ژوان – مولیر
دکتر فاستوس – کریستوفر مارلو
دون کارلوس – شیللر
دستهای آلوده – ژان پل سارتر
در انبوه شهرها – برتولت برشت
دختر پلئاس - اوریپید
دوران التفات – تنسی ویلیامز
دوشیزه جولی – آگوست استریندبرگ
دنیای پال سلیکی – جان آزبرن
در لفاف ساده – جان آزبرن
دشمن خصوصی – جان آزبرن
دایره ی گچی قفقازی – برتولت برشت
روسپی بزرگوار – ژان پل سارتر
راهزنان – شیللر
ریا کار – مولیر
رقص مرگ – آگوست استریندبرگ
روزهای بی پایان – یوجین اونیل
روزهای خوش – ساموئل بکت
رومئو و ژولیت – شکسپیر
رویای نیمه شب تابستان – شکسپیر
رومولوس کبیر – فردریک دورنمات
رویاهای سیمون ماشار – برتولت برشت
روزهای کمون – برتولت برشت
زندگان – هانری تراویا
زن بی اهمیت – اسکار وایلد
زن نیک ایالت سیچوان – برتولت برشت
زرینه موی – مولیر
زنان تراخیس – سوفکل
زنان تروا – ژان پل سارتر ( اقتباس از اثر اوریپید )
زندگی گالیله – برتولت برشت
ژاندارک – موریس مترلینگ
ژولیوس سزار – شکسپیر
سه خواهر - آنتوان چخوف
سالومه – اسکار وایلد
سوء تفاهم – آلبر کامو
سفر دور و دراز به وطن - یوجین اونیل
سرباز شکلاتی – برنارد شاو
سرخ‌پوست‌ها – آرتور کوپیت
سزار و کلئوپاترا – برنارد شاو
سیب زمینی سرخ کرده با همه چیز – آرنولد وسکر
سرایدار – هارولد پینتر
سونات اشباح – آگوست استریندبرگ
سیر روز در شب – یوجین اونیل
شوهر دلخواه – اسکار وایلد
شکونتلا – کالیداس
شورش آستوری ها – تنسی ویلیامز
شب ایگوانا – تنسی ویلیامز
شیطان و خدا – ژان پل سارتر
شیطانی در وجود اوست – جان آزبرن
صندلی ها – اوژن یونسکو
عشاق – کارلو گلدونی
عشق مالا و یکاو شاه آگنی میترا – کارلو گلدونی
عادلها – آلبر کامو
غروب آخرین روزهای پاییز – فردریک دورنمات
عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی – برتولت برشت
فرانسیسکا – فرانک ود کیند
فاوست – گوته
فرشته ای به بابل می آید – فردریک دورنمات
فواره – یوجین اونیل
قربانی – رابندرات تاگور
قبل از این هم این جا بوده ام – پریستلی
قوی‌تر – آگوست استریندبرگ
کارمن – پروسپر مریمه.

((بسم الله الرحمن الرحیم))

 

 

 

شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد         عطر تو به گلها هیجان خواهد داد

 

 

فردا که به آفاق بپیچد نورت                      تکبیر تو کعبه را تکان خواهد داد

 

___________________________((coast_group))___________________________

 

««با سلام خدمت شما»»

<<امیدوارم که حالتون خوب باشه>>

((خوب دیگه وقتشه که بریم سر اصل مطلب))

در سال 1389گروه هنری ساحل با کارگردانی آقای صادق رمضانی شکل گرفت.

اقای رمضانی توانست در سال 1390از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی واقع در میدان بهارستان(تهران)مجوز کارگردانی خودرا با شماره ی ثبت 93/519دریافت کند.

وی متولد 1346در شمیرانات تهران است متاهل ودارای یک فرزند پسر ویک فرزند دختر میباشدبا نام های صابر وکوثر*در سال 1365با اجرای نمایشنامه اتحاد حیوانات پا به عرصه تئاتروسینماگذاشت و در رزومه کاری خود2بار شرکت در جشنواره فیلم فجر و بازیگری در نمایشنامه هایی چون آقاماشالله،مبارک،دیوانه ها،بازیگر تیاتر،شب شیرین،آرزوی بزرگ،بگذار زنده بمانم و بازی در نقش های کوتاه در فیلم هایی چون بانو،چراغ جادو،پنج کیلومتردربهشت،روزی روزگاری را در سابقه کاری خود دارد.

 

 

 

 

*از سال 1389همواره گروه ساحل در عرصه تئاتر قدم هایی محکم برداشته و با تمام پستی وبلندی ها هم چون نداشتن بودجه.امکانات مورد نیاز عادی همچون وسایل گرمایشی در زمستان و سرمایشی درتابستان و کم لطفی مسئولین ومدیران توانسته تا امروز اجرا ها وفیلم های زیادی رو برای مردم عزیز میهنمان ساخته و به عرصه ظهور بگذاردو به علت همبستگی و مسعولیت پذیری ویکدلی اعضای گروه همچنان در حال فعالیت در عرصه های هنری همچون سرود.تواشی.تئاتر،تئاتر خیابانی .موسیقی و....است.

 

*اعضای گروه به ترتیب سمت از سال 1389تا به امروز عبارتنداز

صادق رمضانی:کارگردان ،نویسنده،بازیگر

فرهاد حق محمدلو :نویسنده،بازیگردان،نورپرداز،صدابردار،طراح صحنه

نوشین زیرک:نویسنده ،بازیگر.طراح صحنه،منشی صحنه،هماهنگ کننده

افشین زیرک:بازیگر،هماهنگ کننده

فاطمه سعید پورگیلوایی:بازیگر،منشی صحنه

مهدی دشتی:بازیگر،هماهنگ کننده

الناز حاتمی:بازیگر

وحید داشخانه:بازیگر

حسین مالکی:بازیگر 

مژگان علیکی:بازیگر

پژمان رحمانی :بازیگر کودک و نوجوان

محدثه خانی پور:بازیگر کودک و نوجوان 

صابر رمضانی:بازیگر

کوثر رمضانی:بازیگر

زهرا صادقی:بازیگر

الهام خلیلی:بازیگر

محمد خلیلی:بازیگر

امیرحسین کیقبادی:بازیگر

 

««شما عزیزان میتونید با راه های ارتباطی زیر با ما ارتباط برقرار نمایید

 

اینستاگرام؛coast_group1

کانال تلگرام؛coast_group

 

ممنون از این که به وبلاگ گروه هنری ساحل سرزدید.»»